تعبیری ناقص از اقتصاد دانشبنیان
تعبیری ناقص از اقتصاد دانشبنیان
تا سالیان متمادی اقتصاد دانش بنیان در کشور با شرکتهای دانش بنیان معادل فرض میشد. تعبیر ناقص از اقتصاد دانشبنیان همواره چالش اصلی سیاستگذاران بوده است و استعاره «فیل در تاریکی» داستانهای مولانا را به ذهن متبادر میسازد.
توسعه زیست بوم اقتصاد دانشبنیان و نوآوری، موضوعی اما گستردهتر و فراتر است؛ سیاستگذاران باید از اتاق تاریک خود خارج شوند و با دیدی روشن و از بالا بنگرند تا درک مناسبی از فیل اقتصاد دانش بنیان داشته باشند.
اینکه کشورمان در حوزه انتشار مقالات، به ویژه در حوزه فناوریهای راهبردی و اولویتدار نقشه جامع علمی کشور همواره جزو برترینها بوده است، اینکه هزاران شرکت دانشبنیان تایید صلاحیت شدهاند و از مزایای قانونی بهرهمند، اینکه دانشآموختگان دانشگاهی ما جزو بالاترین درصدها در دنیا است، همه و همه از مزیتهای کشور محسوب میشود و از الزامات توسعه، اما اینها کافی نیست بلکه باید حضور و ظرفیت یادشده در اقتصاد و صنعت کشور به روشنی احساس شود.
این حضور نیازمند شکلگیری زیست بومی است که همه بازیگران تأثیرگذار، همدلانه و مجدانه در آن فعالیت کنند. کارآفرینان سیاستی باید با کارآفرینان بخش خصوصی همدل و یک صدا به دنبال رفع نیازهای کشور و گلوگاههای صنعتی با استفاده از این ظرفیت باشند. اینجاست که یکی دیگر از تعابیر اقتصاد دانشبنیان ظهور خواهد کرد. این بعد یعنی همان رسوخ فناوری در بخشهای کلیدی یا به عبارت بهتر رفع نیازهای اقتصادی و صنعتی با استفاده از دانش و فناوری؛ اگر این دانش و فناوری بومی باشد که فبهاالمراد! داستان برنامه حمایت از تولید ماشینآلات صنعتی پیشرفته در کشورمان نیز از همین نوع نگاه به فیل اقتصاد دانشبنیان است.
اما شاید آخرین بعد مکمل این اقتصاد، استارتاپها و شرکتهای نوآور باشند که اغلب با نوآوری در مدل کسب و کار توسعه مییابند و نیازهای جامعه را برطرف میسازند. صنایع خلاق، فرهنگی و دیجیتال با همکاری سرمایه انسانی صاحب ایده و دغدغهمند رشد میکنند. اما اگر اندکی از این سه بعد فراتر برویم، آنگاه نیاز به وجود زیستبومی را لمس خواهیم کرد که سهبعد یاد شده باید بتوانند در آن فعالیت کنند. این زیستبوم حامی اصلی این سهبعد است. نهادهای سیاستگذار و تنظیمگر، نهادهای تامین مالی، نهادهای واسط عرضه و تقاضای محصولات و خدمات دانشبنیان، نهادهای ارائهکننده خدمات هوشمندی سیاستی، نهادهای حامی و تقویت کننده این ارکان، باهم زیست بومی را تشکیل دادهاند که باید همدلانه برای توسعه همکاری کنند.
نقطه آغاز این زیستبوم، توسعه توانمندی سرمایه انسانی صاحب ایده، ایجاد گروههای فناور و استارتاپهای مبتنی بر حل مسئله، تبدیل تیمها به شرکتهای دانشمحور و ارتقای توانمندی آنها خواهد بود، اما هدف نهایی آن رفع چالشها و نیازهای اقتصادی، اجتماعی، صنعتی، فرهنگی و حتی امنیتی کشور است. این موضوع بدون ایجاد و تقویت روحیه کارآفرینی سیاستی در سیاستگذاران کشور رفع چالشهای محیط کسب و کار به ویژه در حوزه تنظیمگری برای استفاده از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان و استارتاپها محقق نخواهد شد.
نمونه بارز این زیستبوم را در بخش سلامت میتوان مشاهده کرد. زیستبومی که طی سالیان متمادی در کشور ایجاد و تقویت شده است. در حال حاضر با تکیه به این زیستبوم میتوانیم تحلیل مناسبی از نیازمندیهای کشور در حوزه واردات داشته باشیم. با تکیه بر این زیست بوم می توانیم توانمندیهایی کشور را شناسایی و با تکیه بر آنها، چالشهای موجود را رفع کنیم.
اما نکته اصلی حمایت سیاستگذاران اصلی حوزه سلامت در برخورد همدلانه با موضوعات، مسائل و راهحلهاست؛ یکی از نمودهای کارکرد همین زیست بوم را در بحران کرونا میتوان مشاهده کرد.
شرکتهای دانشبنیان محصول فناورانه تولید کردند استارتاپها خدمات مورد نیاز جامعه را برآورده کردند و شرکتهای بزرگ به دنبال تولید واکسن و دارو و رفع وابستگی کشور هستند، حمایتهای دولت و نهادهای مالی را در بعد سرمایه گذاری و تنظیم گری تو زیست بوم تا حد زیادی دراین شرایط، اثرمند و کارآمد عمل کند.
محمدرضا عطارپور
معاون مدیرکل دفتر سیاستگذاری و توسعه معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری
نظر شما :