مرز امکانات سیاستگذاری صنایع فرهنگی در کشور تنگ است
کجای توسعه اقتصاد صنایع فرهنگی ایستاده ایم؟
مرز امکانات سیاست گذاری صنایع فرهنگی در کشور تنگ است
سیناپرس: بیش از یک دهه است که صحبت هایی در رابطه با اقتصاد صنایع فرهنگی در کشور مطرح شد، رفته رفته این مقوله اهمیت ویژه ای پیدا کرد و به صحبت های دولتمردان هم وارد شد، این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که امروزه به صحبت هایی عمومی در کشور تبدیل شده است.
عضو انجمن جهانی اقتصاد فرهنگ پیرامون این موضوع در گفتگو با سیناپرس گفت: با بررسی تاریخ اقتصاد جهان، درمی یابیم که تغییرات پارادایمی اشتغال و تولید ناخالص داخلی از نیمه دوم قرن بیست شروع شده و با گذشت زمان تاثیرات عمیق تری را به جای گذاشته است. به گونه ای که رشد خدمات نسبت به صنعت بیشتر شده و هر قدر در زمان جلوتر می آییم سهم فرهنگ و هنر در بخش خدمات بزرگ تر می شود تا جایی که در محافل علمی از فرهنگی شدن اقتصاد صحبت می شود.
حمیدرضا ششجوانی اظهار کرد: در طول 10 سال گذشته در بین بیشتر کشورهای توسعه یافته و درون هر یک از این کشورها رشد بخش فرهنگ بین 2 تا 4 درصد بیشتر از سایر صنایع بوده است. اینجاست که می گوییم ساختار اشتغال در حال دگرگونی است.
وی در ادامه گفت: در برخی از کشورها بر اساس این تغییرات و نیز برآورد مزیت های رقابتی شان توانسته اند استراتژی توسعه کشورشان را در پیوند با سیاست ملی بخش فرهنگ بازنگری کنند و به این نتیجه رسیده اند که پیوندهای پسین و پیشین بخش فرهنگ آنقدر زیاد است که میتوان آن را پیشران توسعه در نظر آورد.
عضو انجمن جهانی اقتصاد ادامه داد: وقتی که می گوییم فرهنگ پیشران توسعه است یعنی اگر یک واحد در فرهنگ هزینه کنیم مثلا در حوزه تئاتر، به دلیل پیوندهای بسیار این صنعت، چوپانی در یک شهر دورافتاده هم از مزایای آن بهره مند شود. بعضی از این کشورها هم متوجه شده اند که توسعه کشورشان وابسته به صنایع فرهنگی نیست و به همین دلیل از کانالیزه کردن منابع به سمت صنایع فرهنگی خودداری کردند و منابع محدود کشورشان را در جای دیگری هزینه کرده اند که امکان توسعه بیشتری برایشان فراهم می آورد.
ششجوانی ادامه داد: ما در کشور نمی دانیم وضعیتمان چگونه است؟ آیا اندازه بخش فرهنگ بزرگتر شده؟ اگر بله چقدر؟ آیا آنقدر هست که منابع محدود کشور را برای توسعه این بخش هزینه کنیم و یا اگر هزینه کردیم بخش فرهنگ بیش از سایر صنایع می تواند کشور ما را به توسعه برساند؟ هر کس هم در این باره حرف می زند مبتنی بر داده های سنجش پذیر نیست.
عضو انجمن جهانی اقتصاد فرهنگ در رابطه با دلیل بیاطلاعی در کشورمان عنوان کرد: مرز امکانات سیاست گذاری صنایع فرهنگی در کشور تنگ است. سیاستمدارانی که عمر دولت هایشان کوتاه است صرفا رواج تصور کلی «صنایع خلاق آینده گریز ناپذیر ماست»، برایشان کفایت میکند. با طرح این شعار خود را امروزی و همزمان طرفدار فرهنگ نشان می دهند و لازم نیست هزینهای برای اثبات این مدعا بپردازند.
ششجوانی خاطرنشان کرد: حتی اگر بخواهند نمی دانند کدام الگو با شرایط آنها تناسب بیشتری دارد از این گذشته ایجاد زیرساخت هایی که بتوان چنین آمارهایی را تهیه کرد، برایشان زمانبر و پرهزینه است، و نیروی انسانی متخصصش را هم ندارند. به همین دلیل توسعه صنایع فرهنگی در حد شعار باقی مانده است و انجام هر کاری هر چند کوچک، دایم به موانعی برخورد می کند.
وی اظهار کرد: اولین کاری که باید می کردیم این بود که یکی از نظام ها و چارچوب های گردآوری آمار بخش فرهنگ را بنا به وضعیت کشور انتخاب می کردیم. در حال حاضر نهادهای مختلفی آمار بخش فرهنگ را تولید می کنند. اما این آمار نه روش شناسی یکسان، نه دسته بندی یکسان و نه اساسا دستورالعمل مشخصی داشته اند که دریابیم آمار بخش فرهنگ چگونه جمع آوری شده است.
این کارشناس تصریح کرد: در اساس ما مدل متناسب با تغییرات جهانی را در اختیار نداریم به همین دلیل داده هایی را که در اختیار داریم، نمی تواند توضیح دهد وضعیت ما در پرتو تغییرات جدید چگونه است و وظیفه بخش های مختلف در این باره چیست.
ششجوانی ادامه داد: اگر بپرسند سهم فرهنگ در تولید ناخاص داخلی ما چقدر است؟ پاسخی برای آن نداریم. بخش فرهنگ در حساب های ملی ما ناروشن است، مثلا کاغذی که با آن کارتن مواد غذایی تولید شده یا بخشی از تفریحات هم در سبد فرهنگ گنجانده شده است. فقط می دانیم که سهم فرهنگ از تولید ناخالص ملی در این حسابها حدود 3/2 تا 3 درصد از کل اقتصاد است.
وی افزود: وقتی کار به مقیاس های جهانی می کشد اوضاع پیچیده تر می شود ادعا می کنیم که یک درصد کل اقتصاد جهان را در اختیار داریم، اما موقعی که به صنایع خلاق می رسیم سهممان حدود 74هزارم درصد است.
ششجوانی ادامه داد: ما هنوز نمی دانیم اگر منابع محدودی که داریم را به سمت صنایع فرهنگی هدایت کنیم به نفع کشورمان است یا نه؟ باید استراتژی توسعه بخش فرهنگ را تدوین کنیم وقتی از استراتژی توسعه حرف می زنیم در سطح اقتصاد توسعه صحبت می کنیم نه در سطح مدیریت بنگاه. استراتژی توسعه به این معناست که کشور از چه راهی بیشتر رشد می کند: از طریق تجارت، صنعت، شیلات، صادرات یا فرهنگ؟ چون منابع محدودی در اختیار داریم باید انتخاب کنیم.
عضو انجمن جهانی اقتصاد فرهنگ تصریح کرد: حاکمیت و دولت در این حوزه دو نقش می تواند ایفا کند، باید فعال باشد یا منفعل؛ آنجاکه احساس می کند اگر منابع محدود مالی که دارد را وارد این حوزه کند کل کشور توسعه پیدا می کند، باید نقش فعال داشته باشد. اگر جایی متوجه شود که امکانات پیشران توسعه را در اختیار ندارد، باید منفعل باشد.
وی تاکید کرد: چون نمی دانیم صنایع فرهنگی پیشران توسعه هستند یا نه، دولت باید کنار بایستد و مداخله نکند. تنها کاری که باید بکند در اختیار داشتن اطلاعات درست از راه به دست آوردن داده های مقیاس پذیر جهانی است. در حال حاضر متاسفانه همه خیرخواهانه می خواهند صنایع فرهنگی را رشد دهند، اما ممکن است این خیرخواهی به نفع کشور نباشد.
ششجوانی اظهار کرد: اکنون چون از نفت، پتروشیمی و فولاد پولی در نمی آید همه می خواهند از صنایع فرهنگی پول دربیاورند. اما کسی بررسی نکرده که آیا صنایع فرهنگی می تواند نقش کلیدی در این حوزه ایفا کند؟ فعالیت کنونی ما در این حوزه مانند تلاش برای به حرکت درآوردن خودرویی است که می خواهیم آن را به حرکت درآوریم اما هرکس از یک سمتی آن را هول می دهد و این فرآیند باعث می شود نیروها یکدیگر را خنثی کنند.
وی تاکید کرد که انتخاب و به کار گیری یکی از چارچوب های پذیرفته شده آمارهای بخش فرهنگ که شامل روش اتحادیه اروپا، آنکتاد، یونسکو و سازمان جهانی مالکیت فکری می شود و تدوین استراتژی توسعه مهمترین نیازهای ما برای روشن شدن وضعیت امروز در پرتو تغییرات تازه جهانی و مزیت های رقابتی کشور است.
وی در رابطه با نقشی که پارک ملی علوم و فناوری های نرم و صنایع فرهنگی می تواند در این زمینه ایفا کند، گفت: هدفی که برای این پارک در نظر گرفته شده این است که واحدهای فناور و شرکت های دانش بنیان را یک جا جمع کند تا از این راه هم رقابت افزایش یابد و هم اقتصاد توانمند شود. همچنین ارتباط با پژوهشگاه ها و گروه های خدمات تخصصی و دانشگاه ها نیز از دیکر اهداف شکل گیری این پارک است.
ششجوانی با تاکید بر نقش ریاست پارک ملی علوم و فناوری های نرم و صنایع فرهنگی گفت: با توجه به اینکه دکتر محمدحسین ایمانی خوشخو، فرد با نفوذی است و یکی از کنشگران مرزی فرهنگ است یعنی بخش معینی از اهالی فرهنگ و حاکمیت او را قبول دارند، می تواند نقش مهمی در این حوزه ایفا کند. البته ممکن است مدیر دیگری نتواند این نقش را ایفا کند اما تا زمانی که وی در این جایگاه قرار دارد، می تواند گروه های مختلف فرهنگی را دور هم جمع کرده و هم افزایی ایجاد کند.
گفتگو:هانیه حقیقی
نظر شما :