چالشهای بهرهگیری از فرهنگ و هنر در اقتصاد؛
میراثی که میتواند الهامبخش باشد
چالشهای بهرهگیری از فرهنگ و هنر در اقتصاد؛
میراثی که میتواند الهامبخش باشد
سیناپرس: موضوع اقتصاد خلاق و بهرهبرداری از اقتصاد فرهنگ و هنر از موضوعاتی است که در سالهای اخیر مورد توجه کشورهای توسعه یافته قرار گرفته است.
همچنین برای تحقق ظرفیتهای این عرصه برنامهریزی و مدلهای مختلف توسعه اقتصادی فرهنگ و هنر را طراحی کردهاند. این مدلها در حال حاضر در نقاط مختلف دنیا و کشورهای گوناگون مورد استفاده قرار میگیرد.
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در رابطه با اهمیت این مقوله و لزوم توجه به آن به سیناپرس گفت: امروز بین 3 تا 5 درصد از GDP در کشورهای توسعه یافته حاصل اقتصاد خلاق است. قریب به 30 میلیون شغل دائمی در کشورهای مختلف در حوزه صنایع خلاق و صنایع هنری شکل گرفته که این روند رو به افزایش است. حتی پاره ای از مطالعات بیانگر آن است که تا سال 2030 [میلادی] مشاغل مربوط به صنایع و اقتصاد خلاق و فرهنگی جزء ده شغل جذاب و پرمخاطب قرار خواهند گرفت.
دکتر سیدمحمدمجتبی حسینی ادامه داد: اگر این را به عنوان یک تجربه جهانی بپذیریم، در بررسی وضعیت کشور خود در مییابیم، در حال حاضر نزدیک به یک درصد جمعیت جهان و یک درصد از خاک زمین در اختیار ایران است. حدود 9 تا ده درصد میراث فرهنگی دنیا در ایران قرار گرفته و این یعنی یک فرصت شگفت انگیز؛ حالی که اگر این میراث را یک سرمایه در نظر بگیریم با توجه به ویژگیها و پتانسیلِ نهفته در آن الزام توجه به این حوزه خیلی بیشتر میشود.
میراثی الهام بخش
وی ادامه داد: یکی از نکاتی که فکر میکنم باید به آن توجه کنیم، عناصر ویژه ای است که در فرهنگ و هنر ما نهفته است، این عناصر که کمتر شناخته شده یا کمتر مورد توجه قرار گرفته شده چه در کشور ما و چه در سراسر جهان، میتوانند یک منبع الهام ویژه برای تمام کسانی باشد که به صورت حرفهای و حتی به صورت علاقهمندی جنبی میخواهند به فرهنگ و هنر بپردازند.
حسینی افزود: اینکه ما فکر کنیم تجربیات جهانی ارتباطی با ما ندارد شاید از سر حزم و دوراندیشی نباشد. چراکه وقتی چرخ اختراع شده تجربه طی کردن دوباره مسیر دست یافتن به چرخ مبتنی بر درایت نیست. در دنیا الگوهای متعددی شامل مدل یونسکو، مدل بریتانیا و... مبتنی بر توسعه اقتصاد هنر تدوین شده است. در واقع مجموعه چند صد کشور جهان هرکدام مدلی برای خود طراحی نکرده اند، بلکه بر اساس مقتضیات و استعدادهای خود یکی از الگوهایی که بر آن مطالعه شده را به استخدام گرفتند و احتمالا تغییراتی که میتوانسته سرعت کار را بیشتر کند بر آن مدل اعمال کردند. بنابراین، رسیدن به یک الگوی جدید شاید مدبرانه نباشد. در حالی که الگوهای طراحی شده با کمی تغییر میتوانند به طور کامل نیاز ما را پاسخ دهند.
وی عنوان کرد: در استفاده از تجربه جهانی هیچ تردیدی وجود ندارد، اما معتقدم در مراوده گونههای مختلف و تجربیات مختلف اهل هنر خلاقیتهای متعدد ثانویه ای شکل گرفته است. به عنوان مثال وقتی یک هنرمند فرانسوی در معرض هنر ژاپنی قرار میگیرد، در واقع دستاوردهایی دارد که شاید آنها را در جغرافیای فرهنگی خودش تجربه نکرده باشد، بنابراین میتواند آفرینش نوینی از خود بروز دهد.
حسینی خاطرنشان کرد: بنابراین، این گنجینه ارزشمندی که در هنر ایران نهفته است تا کنون مورد غفلت قرار گرفته که در این رابطه هم ما در معرفی آن کم کاری کردیم و هم دیگرانی که از سایر کشورها میتوانستند اقدام کرده و آنها را شناسایی کنند. خیلی از رشتههای هنر و فرهنگ ایران هنوز در مهجوری و انتظار برای بازشناسی قرار دارند. این میراث باید بازشناسی شود چه برای خود و چه برای دیگران که بتوان به عنوان یک منبع الهام بزرگ از آن استفاده کرد.
توسعه نامتوازن در حوزه فرهنگ و هنر
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اظهار کرد: در حوزه فرهنگ و هنر، صنایع وابسته و اقتصاد خلاق در شرایط توسعه نامتوازن قرار داریم و آنچه که مشکلات مازادی را برای ما رقم میزند نامتوازن بودن توسعه در این حوزه است. به این معنا که در رابطه با همین الگوهای توسعه اقتصاد فرهنگ به هیچ جمعبندی نرسیدیم. نه مدل خودمان را داریم و نه از مدلهای موجود و مورد استفاده در جهان (صرفاً در مقوله اقتصاد هنر) استفاده کردهایم. بنابراین، الگوی اقتصادی برای مشاغل فرهنگی و هنری نداریم.
وی افزود: در عین حال در 40 سال گذشته فضای مساعدی را برای توسعه منابع انسانی ایجاد کرده ایم، وقتی اعداد و ارقام را بررسی کنیم درمی یابیم که در حال حاضر حدود 296 هزار دانشجو در مقاطع مختلف در رشتههای گوناگون هنری در حال تحصیل هستند. قریب دو میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی در رشتههای هنری و حدود 6 هزار و 100 آموزشگاه آزاد هنری در کشور فعال هستند. قریب به نیم میلیون نفر در این آموزشگاهها هنر میآموزند.
حسینی مطرح کرد: اما عمده این افراد راه درآمد خود را آموزش تلقی میکنند، یعنی کسی که در دانشگاه و یا آموزشگاه زیر نظر یک استاد نامدار، هنری فراگرفته بیش از آنکه فکر کند چه راه هایی وجود دارد و چه الگوهای اقتصادی تمهید شده که او بتواند با استفاده از آنها و در مسیر آنها تحصیل درآمد کند، راه معاش خود را در آموزش میبیند.
وی با بیان اینکه ما کثرت فضاهای آموزشی داریم، گفت: افراد و علاقمندان زیادی به قطار آموختن میپیوندد و پس از مدتی عزم آموزش دارند، این فراخی عرصه آموزش در کنار محدود بودن عرصههای دیگر درآمدزایی، در واقع بخشی از این توسعه نامتوازن را به ما نشان میدهد. اگر قرار باشد به سمتی برویم که از ظرفیت هنرمان در توسعه اقتصادی استفاده کنیم یا درآمدهای هنری و تولیدهای هنری بتواند خودش را در GDP کشور نشان دهد، با توجه به اینکه الگوی آموزش سالیان سال در کشور نهادینه شده، نیاز داریم به الگوهایی غیر از آموزش فکر کنیم.
جای خالی مشاغل بینرشتهای
حسینی پیرامون انتقادی مبنی بر اینکه هنرمندان اغلب برای دل خود کار میکنند و نگاه اقتصادی به فعالیت خود ندارند، گفت: این دسته از هنرمندان، افرادی هستند که عموماً از قشر متوسط رو به بالا هستند و اصولا حامی مالی دارند که دغدغه اقتصادی و گذران زندگی ندارند. نکته دیگر این است که چه اشکالی دارد که فردی برای دلش کار کند، شاید بسیاری از افراد با استعداد اگر میخواستند معاش اندیشانه کار کنند یک فعالیت صنعتی را انتخاب میکردند. بنابراین، بخش عاطفی درونی شخصی که هنر را انتخاب کرده حتما بزرگتر و بیشتر بوده است.
وی با اشاره به اینکه این افراد آفرینشگرهای فرهنگ و هنر هستند، تاکید کرد: در مدلهای توسعه ای و در نمونههای جهانی اینگونه نیست که از ابتدا تا انتهای یک فرآیند اقتصاد هنر را شخص هنرمند به عهده بگیرد. بلکه هنرمند بخش موتور مولد و محرک که آفرینش اثر هنری است را بر عهده میگیرد، اما در کنارش مشاغل بین رشته ای قرار گرفته اند که اثر او را به عنوان یک محصول میتوانند در جای درست و با شیوه درست به عرضه برسانند.
حسینی ادامه داد: مشاغل بینارشته ای وظیفه مدیریت برنامههای یک هنرمند را برعهده دارند که میتواند قیمت کارشناسی بدهد و از آن دفاع کند. این بخش که در شکل گیری مدلهای مختلف توسعه اقتصادی میتوانند موثر باشند را نباید نادیده گرفت. ضمن اینکه در این راستا دو مرحله وجود دارد که ما را دچار خطا کرده است.
دو بزنگاه تاریخی که ما را دچار خطا کرده است
وی اظهار کرد: مرحله نخست از نیمه دوم دوران قاجار است. به این دلیل که خیلی از کسانی که برای تحصیل علوم روز به خارج از ایران اعزام شدند برای تحصیل در رشتههای مهندسی رفتند و حوزههای فرهنگی که میتوانست مانند شیرازه عمل کند و حوزههای مهندسی، پزشکی و علوم مختلف را به هم متصل کند کمتر مورد توجه قرار گرفت. این موضوع در ادامه هم در دوران پهلوی اول بیشتر دیده شد. موضوع دیگر در میانه دهه سی است که فروش نفت را به صورت گسترده آغاز کردیم. بنابراین، درآمد خوبی نصیب کشور شد که میتوانست نگاه ما را از سایر حوزهها بردارد و کمی دچار ابهام کند که چه ضرورتی دارد به آنها بپردازیم.
حسینی ادامه داد: آدمها یا شیفته مدینه هستند و یا مدنیت، شیفتگان مدینه به ساخت و ساز تمایل دارند و شیفتگان مدنیت معتقدند علیرغم محدودیت عمر آدمی، همین عمر میتواند منشاء آثار و برکات باشد. تجربه تاریخی نشان میدهد که شیفتگان مدنیت نامدارتر و ماناترند. اما مدینه سازها همیشه متوجه امور مهندسی اند و کمتر افرادی در تاریخ پیدا میکنیم که بتوانند این دو اندیشه را در یک تناسب قرار داده و به هردو مورد توجه کنند. در یکصدساله اخیر در مقاطع مختلف تاریخ آنچه بیشتر مورد توجه قرار گرفته مدینه سازی است در حالیکه اساسا ایران در طول تاریخ هم به مدنیت پاسخهای رساتری داده است.
معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: بنابراین، اگر بخواهیم این محدوده را آسیب شناسی کرده و به یکی از کمبودهای فرهنگی در این حوزه اشاره کنیم، توجه ممتاز و ویژه به مدنیت پروری یا همان فرهنگ و هنر است و بعد از آن پرداختن به موضوعی است که بتواند ارزشمند و الهام بخش باشد.
نگاه آمایشی به ایران زمین
وی با بیان اینکه یکی از دلایلی که نتوانستیم از فرهنگ و هنر درست استفاده کنیم کلی حرف زدن و کیفی نگاه کردن است، گفت: به عنوان مثال در حال حاضر یک پیمایش قابل اعتنای فرهنگی و هنری در کشور نداریم، رصدخانه ای که مشخص کند چند هنرمند و تحصیلکرده هنر با ذکر موقعیت جغرافیایی و آمایش سرزمینی در کشور وجود دارد، نداریم.
حسینی تاکید کرد: اگر میخواهیم در این حوزه کاری کنیم در ابتدا باید به عدد و رقم نزدیک شویم، یعنی یک نظام پیمایش ملی و رصدخانه هوشمندی داشته باشیم که حاصل آن باشد و بتواند تصویر به قاعدهای از موضوع ارائه دهد. سپس بر اساس آن میتوان شروع کرد به طراحی و تمهید، ایران سرزمینی سخنگوست و تاریخ به ما نشان داده دورههایی موفق بودند که گردانندگان آن به خوبی به صدای سرزمین گوش دادهاند. براساس پتانسیل و ویژگیهای مناطق میتوان برنامه ریزیهای مناسبی صورت داد.
لزوم توجه به صنایع وابسته
وی ادامه داد: توجه به صنایع وابسته در این حوزه از دیگر مواردی است که میتوان به آن پرداخت. به عنوان مثال اگر نقاشی محصول خاص یک فرهنگ و اقلیم است چقدر میتوان از راه اندازی کارخانههای ساخت رنگ و ابزار و تجهیزات در آن سرزمین بهره برد. همچنین، تجارت آثار هنری از دیگر موضوعاتی است که نباید در این میان نادیده گرفت.
ابوالمشاغل بودن منجر به عدم توفیق میشود
حسینی در رابطه با نقش پارک ملی علوم و فناوریهای نرم و صنایع فرهنگی گفت: به دلیل خلائی که در این حوزه وجود دارد و نبود مشاغل و حلقههای واسط بین رشته ای حضور این مجموعهها و استفاده از افرادی با تخصصهای خارج از عرصه هنر اما در راستای فرهنگ و هنر میتواند مفید واقع شود.
وی در ادامه به سیناپرس گفت: اما آسیب کلانی که این گونه مجموعهها دارند این است که به عنوان مجموعه مشاغل در نظر گرفته میشوند. یعنی قرار است به طور همزمان به علم، فناوری، فرهنگ و هنر در عرصه ملی بپردازد. این ابوالمشاغل بودن با توجه به گسترده بودن این عرصهها منجر به عدم توفیق میشود. اما اگر این مجموعه از این چند سطح و لایه ای که راجع به آن گفتگو کردیم یکی را انتخاب کند و محور مرکزی چنین مجموعه ای قرار دهد، حتما توفیقاتش چندین برابر خواهد شد.
حسینی تصریح کرد: مثلا بگوییم این پارک میخواهد در رابطه با صنایع وابسته حوزه فرهنگ و هنر در کشور مطالعه کند. بنابراین، میتواند هم دستگاهها و تجهیزات کهنه ای که با آن مواجه هستیم را بشناسد، به روزرسانی و تجدید قوا کند، هم آنها را مورد بررسی و توجه قرار دهد و هم تجربههای جهانی در عرصه آفرینشهای هنری را به کشور منتقل کرده و بومی سازی کند.
وی ادامه داد: بنابراین، اگر پارک بخواهد در این حوزه قرین موفقیت باشد بهتر است به جای اینکه به عرصههای مختلف بپردازد و دچار گرفتاری بین مدیریت و تنظیمات رشتههای مختلف شود، یکی از این عرصهها را انتخاب کرده و با محوری مشخص کار را پیش ببرید و راحت تر به مرجعیت برسید.
گفتگو: هانیه حقیقی
نظر شما :